دکلمه شعر کوتاه (شعرهایم رادیدند وبه آتش کشیدند)
دکلمه شعر ترکی همیشه یالان دا
دکلمه شعر: ای درآمیخته با هر کسی از راه رسید
دکلمه شعر: گردش همه جمع اند ولی جان به لبی نیست
دکلمه شعر: رسیده ام به خدایی که اقتباسی نیست
دکلمه شعر: لذت مرگ، نگاهی ست به پایین کردن
دکلمه شعر: تکه یخی که عاشق ابر عذاب می شود
دکلمه شعر: گفت دیده ست مرا، اینکه کجا یادش نیست
دکلمه شعر: غم مخور معشوق اگر امروز و فردا می کند
دکلمه شعر: خواندم دروغ از چشم های راستگویت
دکلمه شعر: می توانی بروی قصه و رویا بشوی
دکلمه شعر :شاخه گلی برای مزار
دکلمه شعر: گفتند نگذر از غرورت، کار خوبی نیست
دکلمه شعر: خبر خیر تو از نقل رفیقان سخت است
دکلمه شعر: به رفتن تو سفر نه، فرار می گویند
دکلمه شعر: نه فقط از تو اگر دل بکنم می میرم
دکلمه شعر: سوز دلی دارم که می گیرد قرارت را
دکلمه شعر: من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیست
دکلمه شعر: نشستیم و قسم خوردیم رو در رو به جان هم
دکلمه شعر: مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر